انعکاس لحظه ها

یادداشت های من

انعکاس لحظه ها

یادداشت های من

۱۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

کلام شهدا

لیلی زارعی | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۳۳ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - کلام شهداانعکاس لحظه ها - کلام شهدا

کلام شهدا

امام زمان عج منتظر شماست که شما را بشناسد. قلب خود را پاک کنید و همچنان محکم و استوار بر عقیده و ایمان خود باشید و زمان را برای ظهور حضرتش آماده و مهیّا سازید.شهید محمدجواد میری
  • لیلی زارعی

لیله الرغائب

لیلی زارعی | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - لیله الرغائبانعکاس لحظه ها - لیله الرغائب

لیله الرغائب

در چنین شبی که موسوم به «لیله الرغائب» است و در تمامی کشورهای اسلامی گرامی داشته می‌شود، فرشتگان از آسمان به زمین خاکی سرازیر می‌شوند و ساکن زمین می‌شوند و پیغامبر نیت‌های پاک بندگان خداوند هستند. بنابراین ضمن تاکید بر اعمالی که مربوط به چنین شبی است، فرصت نیت خواسته های به حق و آرزوهای دست یافتنی را نمی توان از دست داد.

در واقع «لیله الرغائب» ضیافتی برای خواستن بهترین ها است و او که بخشنده ترین بخشندگان است، کرمش هیچ گاه توقف پذیر نبوده و نخواهد بود. امشب شبی است که از وابستگی‌های زمینی همچون دل‌های گره خورده تا دلبستگی‌‌های آسمانی در قالب نیت های پاکتان که شاید حتی بر زبان نیز جاری نساخته باشید، در نظرتان خواهد آمد و امید اینکه پیش از تماشای هلال رجبی دیگر، آرزوهایتان محقق شده باشد.

در چنین ضیافت بی‌کرانی، طَبَق‌های آرزو از سوی خداوندگار بزرگ بر بندگانش ارزانی ‌می‌شود و هر انسانی بنابر روحیات و اقتضائاتش، آنچه مطلوب نظرش بوده را از این خان بزرگ برمی‌گیرد و صاحب مهمانی تا آنجا که صلاح بنده‌اش باشد، آرزوهایی که فرشتگان حاملش هستند را برآورده می‌سازد.

در اعمال این شب آمده است، چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می‌شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر«اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله» گفته شود. 

پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر «رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفته شود. در اینجا می‌توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می‌رسد.


  • لیلی زارعی

25 اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد.

لیلی زارعی | چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۲۲ ق.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد.انعکاس لحظه ها - 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد.

25 اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد.

حکیم‌ ابوالقاسم‌ منصور بن‌ حسن‌ موسوم‌ به‌ ابوالقاسم‌ فردوسی‌ در حدود سال ۳۱۹ هجری شمسی در نزدیکی طوس در خراسان متولد شد. تولد فردوسی را نظامی عروضی(که نخستین کسی است دربارهٔ فردوسی نوشته) در ده «باز» نوشته ‌است که معرب «پاژ» است. منابع جدیدتر به روستاهای «شاداب» و «رزان» نیز اشاره کرده‌اند که محققان امروزی این ادعاها را قابل اعتنا نمی‌دانند. پاژ امروزه در استان خراسان ایران و در ۱۵ کیلومتری شمال مشهد قرار دارد.
وی‌ بزرگ‌ترین‌ شاعر حماسه ‌سرای‌ ایران‌ است‌ که‌ به قولی‌ همانند او را تاکنون‌ مادر فلک‌ نزاییده‌ است‌. مقام‌ فردوسی‌ در زنده‌ نمودن‌ تاریخ ایران و داستان‌های ملی‌ وحماسی‌ ایران‌ زمین‌ و همچنین‌ دمیدن‌ نفسی‌ تازه‌ به‌ زبان‌ ادب‌ فارسی‌ بسیار شامخ‌ است‌ و از این‌ روی او را شاعر ملی‌ ایران‌ خوانده‌اند. براساس‌ روایت‌ چهار مقاله‌ که‌ کهن‌ترین‌ منبع‌ تاریخی‌ از لحاظ نزدیکی‌ به‌ دوران‌ حیات‌ حکیم‌ به‌ شمار می‌رود فردوسی‌ از خاندان‌ دهقانان‌ ایرانی بوده است. دهقانان‌ در آن‌ روزگار زمین داران‌ کوچکی‌ به‌ شمار می‌رفتند که‌ به‌ فرهنگ‌ فارسی‌ عشق‌ می‌ورزیدند و نسل‌ به‌ نسل‌ آن‌ را انتقال‌ می‌دادند و فردوسی‌ نیز که‌ از نسل‌ این‌ ایرانیان‌ اصیل‌ به‌ شمار می‌رفت‌ همچون‌ پیشینیان‌ خود درصدد حفظ ارزش های‌ ملی‌ ایران‌ بود.
پدر فردوسی دهقان بود که در آن زمان به معنی ایرانی‌تبار و نیز به معنی صاحب ده بوده‌است (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۷۲) که می‌توان از آن نتیجه گرفت زندگی نسبتاً مرفهی داشته‌است. در نتیجه خانوادهٔ فردوسی احتمالاً در کودکی مشکل مالی نداشته‌است و نیز تحصیلات مناسبی کرده‌است. بر اساس شواهد موجود از شاهنامه می‌توان نتیجه گرفت که او جدا از زبان فارسی دری به زبان‌های عربی و پهلوی نیز آشنا بوده‌است. به نظر می‌رسد که فردوسی با فلسفهٔ یونانی نیز آشنایی داشته‌است (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۷۴).
 
در آن‌ عهد سرزمین‌ کهن سال‌ ایران‌ به تدریج‌ زمینه‌های‌ استقلال‌ دوباره خود را فراهم‌ می‌آورد و حکومت‌های‌ محلی‌ که‌ در مناطق‌ مختلف‌ سرزمین‌ ما بویژه‌ شرق‌ ایران‌ به وجود آمده‌ بودند پرچم دار این‌ نهضت‌ بزرگ‌، که‌ یکی‌ از بخش‌های‌ آن‌ توسعه‌ و غنای زبان‌ فارسی‌ بود، به‌ شمار می‌رفتند. در راستای‌ این‌ تلاش‌ گسترده‌ برای‌ تجدید حیات‌ ملی‌ و ادبی‌ ایران‌، در اوسط قرن‌ چهارم‌ هجری‌ قمری‌ تلاش‌هایی‌ جدی‌ برای‌ گردآوری ‌داستان‌های‌ ملی‌ و باستانی‌ صورت‌ گرفت‌ و چند شاهنامه‌ ناتمام‌ نیز که‌ این‌ داستان‌ها را در قالبی‌ از اشعار تنظیم‌ کرده‌ بودند به وجود آمد. حکیم ابوالقاسم فردوسی‌ در جوانی‌ و در روزگار زندگی‌ آسوده‌ و فارغ‌ البال‌ خود در طابران‌ طوس‌ دل‌ در سودای‌ شعر و شاعری‌ داشت‌ و در ایام‌ فراغت‌ و صفا اشعاری‌ سرایش‌ می‌داد. وی‌ ظاهرا در 35 سالگی‌ و شاید هم‌ در 40 سالگی‌ به‌ حکم‌ عشق‌ و علاقه‌ای‌ که‌ به‌ زنده‌ ساختن‌ تاریخ‌ کهن‌ و پرافتخار ایران‌ داشت‌ کار سترگ‌ خود را آغاز کرد که‌ تا پایان‌ عمر پرافتخارش‌ نیز تداوم‌ یافت‌. از میزان‌ دانش‌ و نحوه‌ سوادآموزی‌ حکیم‌ اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌ ولی‌ به‌ حکم‌ آن که‌ در شاهنامه‌ اطلاعات‌ فراوانی‌ در باب‌ ادبیات‌ عربی‌، شعر و ادب‌ پارسی‌، تاریخ‌، فلسفه‌، کلام‌،حدیث‌ و قرآن‌ ارائه‌ نموده‌ است‌ مشخص‌ می‌گردد که‌ حکیم‌ فردوسی‌ در دوران‌ زندگی‌ خویش‌ مطالعات‌ فراوان‌ کرده‌ است‌ و احوال‌ امم‌ و امثال‌ و حکم‌ را خوانده‌ و با معارف‌ اسلامی‌ بخصوص‌ با قرآن‌ آشنایی‌ کامل‌ داشته‌ است‌. حکیم‌ظاهرا به‌ زبان‌ پهلوی‌ ساسانی‌ و فنون‌ جنگ‌ و رزم‌ نیز آگاه‌ بوده‌ است‌. استاد طوس‌ در موقعیت‌ بسیار خطیر و حساسی‌ به‌ سرودن‌ شاهنامه‌ و نظم‌ داستان های‌ پهلوانان‌ ایرانی‌ همت‌ گماشت‌، چرا که‌ هر چند سلطه‌ اعراب‌ بر ایران‌ به ویژه‌ بخش‌ شرقی‌ آن‌ بسیار ضعیف‌ شده‌ بود و چند حکومت‌ محلی‌ نیز همچون‌ سامانیان‌ و آل‌ بویهدر شرق‌ و مرکز و شمال‌ ایران‌ به وجود آمده‌ بودند ولی‌ جنگ‌ و کشمکش های داخلی‌ بین‌ این‌ حکومت‌ها نشانه‌هایی‌ تلخ‌ بود بر زوال‌ و انحطاط این‌ سلسله‌های‌ ملی‌ ایرانی‌ و روی‌ کار آمدن‌ فاتحان‌ قدرتمند بیگانه‌. از این‌ روی فردوسی‌ که‌ به‌ رسالت‌ عظیم‌ خود پی‌ برده‌ بود سعی‌ کرد مجموعه‌ عظیمی‌ فراهم‌ آورد که‌ برای‌ همیشه‌ در خاطره‌ ایرانیان‌ باقی‌ ماند و تاریخ‌ و زبان‌ و هویت‌ و ملیت‌ ایرانی‌ را دوباره‌ زنده‌ کند. وی‌ در ابتدای‌ کار بر سرمایه‌ خود و حمایت‌ تنی‌ چند از دوستانش‌ همچون‌ حسین‌ قتیب‌ حاکم‌ طوس‌ و بزرگان‌ آن‌ ولایت‌ علی‌ دیلم‌ و بودلف‌ تکیه‌ کرد و حاکم‌ طوس‌ برای‌ تشویق‌ او، شاعر را از پرداخت‌ مالیات‌ معاف‌ نمود.
 
تلاش‌ بی‌وقفه‌ حکیم‌ در مرحله‌ اول‌ آن‌ بیست‌ سال‌ تمام‌ به‌ درازا کشید و وی‌ زمانی‌ موفق‌ به‌ سرایش‌ اکثر داستان‌های شاهنامه‌ گشت‌ که‌ چند سال‌ از سقوط سلسله‌ ایرانی‌ سامانیان‌ بدست‌ ترکان‌ قراخانی‌ آل‌ افراسیاب‌ و سلطان‌ محمود غزنوی‌ می‌گذشت‌. تاریخ‌ پایان‌ رسانیدن‌ شاهنامه‌ را سال‌ 400 ه.ق‌ دانسته‌اند و براساس‌ گفته‌های‌ حکیم‌ که‌ از لابه‌لای‌ اشعار او مشهود است‌ حکیم‌ در طول‌ این‌ مدت‌ دراز سختی‌های‌ فراوانی‌ را متحمل‌ گشت‌ و ضربات‌ فراوانی‌ را هم‌ از جنبه‌ مادی‌ و معیشتی‌ وهم‌ از لحاظ روحی‌ پذیرا گردید که‌ مهمترین‌ آن‌ درگذشت‌ پسر جوان‌ و برومندش‌ بود که‌ پیر طوس‌ را سخت‌ درهم‌ شکست‌ و غمگین‌ و افسرده‌ ساخت‌. شاعر که‌ در این‌ سال ها با عسرت‌ و تنگدستی‌ همراه‌ و همراز بود پس‌ از اتمام‌ شاهکار بزرگ‌ خود به‌ ناچار و برای‌ گذراندن‌ زندگی‌ خود رو به‌ دربار سلطان‌ محمود غزنوی آورد و با عرضه‌ شاهنامه‌ خویش‌ نظر سلطان‌ رابه‌ سوی‌ آن‌ جلب‌ نمود. سلطان‌ محمود پادشاهی‌ ترک‌ زبان‌ و بی‌علاقه‌ به‌ تاریخ‌ و فرهنگ‌ ایران‌ بود ولی‌ در ابتدای‌ کار حکیم‌ را به نواخت‌ و او را مورد نوازش‌ خود قرار داد و در شرایطی‌ که‌ در تلاش‌ بود ترکان‌ آل‌ افراسیاب‌، متحدان‌ پیشین‌ خود در برانداختن‌ سامانیان‌، را از قلمرو حکومت‌ خویش‌ بیرون‌ راند تلاش‌ کرد از کتاب‌ شاهنامه‌ برای‌ تهییج‌ احساسات‌ ملی‌ ایرانیان‌ علیه‌ ترکان‌ آل‌ افراسیاب‌ بهره‌ جوید. سلطان‌ محمود پس‌ از مدتی‌ موفق‌ به‌ شکست‌ آنها شد و لذا روی‌ خوشی‌ به‌ فردوسی‌ نشان‌ نداد و البته‌ بدگویی‌ مخالفان‌ و حاسدان‌ به‌ حکیم‌ نیز بی‌تأثیر نبود و آنان‌ پیر طوس‌ را رافضی‌ خواندند و از تعصب‌ شاه‌ سنی‌ متعصب‌ علیه‌ فردوسی‌ شیعی‌ به‌ نفع‌ خود بهره‌برداری‌ کردند. تلاش‌ خواجه‌ حسن‌ میمندی وزیر بافرهنگ‌ شاه‌ نیز به‌ ثمر ننشست‌. سلطان‌ محمود پس‌ از ملاحظه‌ هفت‌ مجلد بزرگ‌ شاهنامه‌ مشتمل‌ بر شصت‌ هزار بیت‌ نغز و دلکش‌ و حماسی‌ دستور داد معادل‌ همین‌ مقدار معین‌ در ازای‌ هر یک‌ بیت‌ یک‌ درهم‌ به‌ شاعر بدهند و این‌ توهینی‌ بزرگ‌ بود برای‌ سخن‌سرای‌ بزرگ‌ طوس‌ چرا که‌ او به خوبی‌ به‌ قدر و قیمت‌ شاه کار بزرگ‌ خود آگاه‌ بود. فردوسی‌ مأیوس‌ و سرشکسته‌ از دربار سلطان‌ محمود به‌ گرمابه‌ای‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌ که‌ بیرون‌ آمد فقاعی‌ خورد وصله‌ سلطان‌ را در کمال‌ بی‌اعتنایی‌ به‌ حمامی‌ و مرد فقاع‌ فروش‌ بخشید و در کسوتی‌ ناشناس‌ از بیم‌ خشم‌ شاه‌ از غزنه‌ گریخت‌. جاسوسان‌ خبر بخشش‌ صله‌ سلطان‌ را به‌ دو فرو مایه‌ که‌ نشان‌ از بی‌اعتنایی‌ شاعر بزرگ‌ ایران‌ به‌ جاه‌ وجلال‌ و مقام‌ سلطان‌ غزنه‌ داشت‌ به‌ اطلاع‌ محمود رساندند و در پی‌ شاعر روانه‌ شدند.
 
فردوسی‌ نیز که‌ از خشم‌ و غرور سلطان‌ محمود آگاه‌ بود چندی‌ در هرات‌ اقامت‌ گزید و سپس‌ از آنجا به‌ نزد شهریار بن‌ شروین‌ حاکم‌ طبرستان‌ که‌ ایرانی‌ پاک‌ نژادی‌ بود رفت‌ و هجویه‌ای‌ صد بیتی‌ نیز علیه‌ محمود سرود. شهریار حکیم‌ را سخت‌ گرامی‌ داشت‌ و هجویه‌ صد بیتی‌ او را نیز به‌ یک صد هزار درم‌ خرید و مانع‌ از انتشار آن‌ شد. استاد سخن‌ فارسی‌ سپس‌ رهسپار دیار خود گشت‌ و در گوشه‌ عزلت‌ و اندوه‌ در سال‌ 411 ه.ق‌ بدرود حیات‌ گفت‌. اولین منبعی که به سال مرگ فردوسی اشاره کرده‌است مقدمهٔ بایسنغری است که آن را در سال ۴۰۳ هجری شمسی آورده‌است. این مقدمه که امروز نامعتبر شناخته می‌شود به منبع دیگری اشاره نکرده‌است. اکثر منابع همین تاریخ را از مقدمهٔ بایسنغری نقل کرده‌اند، به جز تذکرة الشعراء (که آن هم بسیار نامعتبر است) که مرگ او را در ۳۹۸شمسی آورده‌است. محمدامین ریاحی، با توجه به اشاره‌هایی که فردوسی به سن و ناتوانی خود و آثار پیری کرده‌است، نتیجه گرفته‌است فردوسی حتماً قبل از سال ۳۹۸ مرده‌است. گویند سال ها پس‌ از رانده‌ شدن‌ فردوسی‌ از دربار سلطان‌ محمود، شاه‌ در یکی‌ از لشکر کشی‌های‌ خود به‌ هندوستان‌ به‌ یاد حکیم‌ می‌افتد و پشیمان‌ از کرده‌ ناصواب‌خود دستور می‌دهد مبلغ‌ شصت‌ هزار دینار طلا را با احترام‌ فراوان‌ به‌ منزل‌ فردوسی‌ در طوس‌ روانه‌ سازند ولی‌ هدیه‌ سلطان‌ زمانی‌ به‌ دروازه‌ طوس‌ رسید که‌ جنازه‌ حکیم‌ را از یکی‌ دیگر از دروازه‌های‌ آن‌ شهر تشییع‌ می‌نمودند. صله‌ سلطانی‌ رابه‌ تنها یادگار فردوسی‌ دخترش‌ که‌ همچون‌ پدر انسانی‌ آزاده‌ و بلند طبع‌ بود سپردند ولی‌ او آن‌ را نپذیرفت‌ و شصت‌ هزار دینار وقف‌ ساختن‌ عمارت‌ رباط چاهه‌ که‌ بر سر راه‌ طوس‌ به‌ نیشابور و مرو بود گشت‌. پیکر حکیم‌ نیز مورد جفای‌ بدخواهانش‌ قرار گرفت‌ و شیخ‌ ابوالقاسم‌ گرگانی از عالمان‌ قشری‌ و متعصب (چهار مقالهٔ نظامی عروضی)‌ به‌ حکم‌ این که‌ فردوسی‌ عمر خود را به‌ ستایش‌ پهلوانان‌ مجوس!!!‌ گذرانیده‌ است‌، اجازه‌ دفن‌ او را در قبرستان‌ مسلمانان‌ نداد و از این‌ روی‌ پیکر شاعر گران‌ مایه‌ در باغ‌ طبران‌ که‌ متعلق‌ به‌ خود فردوسی‌ بود دفن‌ گردید.این هم مزارش ،ای دوستان بیایید با هم برسر مزارش فاتحه بخوانیم.

  • لیلی زارعی

گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در باره انتخابات

لیلی زارعی | سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در باره انتخاباتانعکاس لحظه ها - گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در باره انتخابات

گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در باره انتخابات

رهبر انقلاب: مغزهای الکلی و آفت دیده فهمیدند در ایران چه خبر است
ملت ایران در انتخابات ۱۲ اسفند ضربه سخت دیگری به دشمن خواهد زد

خبرگزاری فارس: ملت ایران در انتخابات ۱۲ اسفند ضربه سخت دیگری به دشمن خواهد زد

انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیست. پایه‏ ی نظام ما همین انتخابات است. یکی از پایه‏ ها، انتخابات است.

 

مردم ‏سالاری دینی با حرف نمی‌شود؛ مردم‏سالاری دینی با شرکت مردم، حضور مردم، اراده‏ ی مردم، ارتباط فکری و عقلانی و عاطفی مردم با تحولات کشور صورت می‌گیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. این مردم‏سالاری، عامل پایداری ملت ایران است.

 

این‌که شما توانسته‏ اید در طول این سی‌سال از نهیب ابرقدرت‌ها نترسید، این‌که ابرقدرتها هم غیر از نهیب نتوانستند ضربه‏ ی اساسی به شما بزنند، این‌که جوانان کشور در ورود به میدان‌های گوناگون این شجاعت و اخلاص را نشان می‌دهند، ناشی از مردم‏ سالاری دینی است.

 



  • لیلی زارعی

یادداشت روزانه : بازدید

لیلی زارعی | سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۵۳ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - یادداشت روزانه : بازدیدانعکاس لحظه ها - یادداشت روزانه : بازدید

یادداشت روزانه : بازدید

امروز سه شنبه 24 اردیبهشت 1392دانش آموزان پایه ششم امتحان مطالعات اجتماعی داشتن.دانش آموز کلاس پنجم هم امتحان تاریخ و مدنی داشت.20 دقیقه ای از شروع امتحان گذشته بود که از اداره برای بازدید از جلسه امتحانی به مدرسه آمدند،آقایان بهمنی(مسئول امتحانات)،حیدری(معاون پشتیبانی) و دهقان (مسئول حراست ) از بازدید کننده ها بودند.
  • لیلی زارعی

یادداشت روزانه : تسلیت باد شهادت امام هادی (ع)

لیلی زارعی | دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۴۳ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - یادداشت روزانه : تسلیت باد شهادت امام هادی (ع)انعکاس لحظه ها - یادداشت روزانه : تسلیت باد شهادت امام هادی (ع)

یادداشت روزانه : تسلیت باد شهادت امام هادی (ع)

غروب غروبه شب سوم ماه رجب است ،غروبی که امام هادی (ع)چشم از جهان فرو میبندد.تسلیت میگم به تمامی مسلمانان جهان شهادت امام هادی (ع)را.
  • لیلی زارعی

الهی....

لیلی زارعی | دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - الهی....انعکاس لحظه ها - الهی....

الهی....

الهی

با خاطری خسته،
دلی به تو بسته،
دست از غیر تو شسته

در انتظار رحمتت نشسته ام

بدهی کریمی
ندهی حکیمی
بخوانی شاکرم

نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز

الهی مشتی خاک را چه شاید و از او چه برآید

یا ارحم الراحمین

  • لیلی زارعی

کلام شهدا

لیلی زارعی | يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۰۴ ق.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - کلام شهداانعکاس لحظه ها - کلام شهدا

کلام شهدا

اگر کسی بخواهد راه شهید را دنبال کند، فقط و فقط برای خدا باشد.شهیدسید علی کشمیری
  • لیلی زارعی

خاطره ای از دوران دبستان خودم....

لیلی زارعی | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - خاطره ای از دوران دبستان خودم....انعکاس لحظه ها - خاطره ای از دوران دبستان خودم....

خاطره ای از دوران دبستان خودم....

یادم میاد کلاس چهارم دبستان که بودم دردرس تاریخ کمی ضعیف بودم و از درس تاریخ بدم میومد.هفته معلم بود پدرم هم یه فرهنگی بود واون موقع راهنمای تعلیماتی بود.برای معلمم هدیه  گرفت وداد به من وگفت:ببر برای معلمت و از زحماتش هم تشکر کن.دنیای بچگی واقعا دنیای عجیبی ست.من هدیه را به معلمم دادم و تبریک هم گفتم روز معلم را.از قضا همون ساعت درس تاریخ داشتیم و قرار بود درس سوال بشه ،منم نخونده بودم،از بد شانسی قرعه به نام من افتاد و منم درس بلد نبودم ،معلم هم که ای وای تا تونست دعوام کرد،همون موقع در اومدم به معلمم گفتم تقصیر منه که برات هدیه آوردم .معلم هم بیشتر عصبانی شد وگفت:برش دار اونجا گذاشته وهدیه را با عصبانیت به دستم داد .از دستش نگرفتم ولی تا تونستم گریه کردم ........الآن که به اون روز فکر میکنم از حرف خودم خندم میگیره و هروقت معلمم را می بینم کلی خجالت می کشم.
  • لیلی زارعی

به دانش آموزام میگم به روستایی بودن خودتون افتخار کنید.....

لیلی زارعی | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - به دانش آموزام میگم به روستایی بودن خودتون افتخار کنید.....انعکاس لحظه ها - به دانش آموزام میگم به روستایی بودن خودتون افتخار کنید.....

به دانش آموزام میگم به روستایی بودن خودتون افتخار کنید.....

انگار همین دیروز بود که به این روستا واین مدرسه آمدم.اولین بار که او را با اون صدای قشنگش دیدم فهمیدم واقعا با استعداد است.محمد امین ناصری دانش آموز کلاس ششم را میگم ،صدای فوق العاده زیبایی دارد از نظر درسی نیز عالیست.قراره در آزمون مدرسه نمونه شرکت کند امیدوارم قبول بشه .امروزگفت خانم امسال واقعا مدرسه مون با حضور شما و خانم صفایان خوش بود حیف که سال آینده دیگه تو این مدرسه نیستم .بهش گفتم :پسر گلم شما سعی کنید خوب درس بخونید تا در آینده انسانی مثمر ثمر برای جامعه وروستایتان شوید وباعث افتخار خانواده ،روستا وجامعه شوید،تا منم به شما افتخار کنم که یه روزی دانش آموزم بودین.ولی هیچ وقت هویت خودتونو گم نکنید و به روستایی بودن خودتون افتخار کنید.محمد امین جان ،صدای خیلی خوبی داری سعی کن همیشه تو مراسم های مذهبی بخونی من خیلی به داشتن شما بچه ها افتخار میکنم،من و خانم صفایان را فراموش نکنید به ما سر بزنید.گفت:حتما خانم.......گفتم:امیدوارم همتون تو زندگی موفق و موید باشید.لبخندی زد وبا دوستاش به کلاس رفت. با خودم گفتم بچه ها زود بزرگ میشن و از عمر ما کم میشه.
  • لیلی زارعی