انعکاس لحظه ها

یادداشت های من

انعکاس لحظه ها

یادداشت های من

خاطره ای از دوران دبستان خودم....

لیلی زارعی | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - خاطره ای از دوران دبستان خودم....انعکاس لحظه ها - خاطره ای از دوران دبستان خودم....

خاطره ای از دوران دبستان خودم....

یادم میاد کلاس چهارم دبستان که بودم دردرس تاریخ کمی ضعیف بودم و از درس تاریخ بدم میومد.هفته معلم بود پدرم هم یه فرهنگی بود واون موقع راهنمای تعلیماتی بود.برای معلمم هدیه  گرفت وداد به من وگفت:ببر برای معلمت و از زحماتش هم تشکر کن.دنیای بچگی واقعا دنیای عجیبی ست.من هدیه را به معلمم دادم و تبریک هم گفتم روز معلم را.از قضا همون ساعت درس تاریخ داشتیم و قرار بود درس سوال بشه ،منم نخونده بودم،از بد شانسی قرعه به نام من افتاد و منم درس بلد نبودم ،معلم هم که ای وای تا تونست دعوام کرد،همون موقع در اومدم به معلمم گفتم تقصیر منه که برات هدیه آوردم .معلم هم بیشتر عصبانی شد وگفت:برش دار اونجا گذاشته وهدیه را با عصبانیت به دستم داد .از دستش نگرفتم ولی تا تونستم گریه کردم ........الآن که به اون روز فکر میکنم از حرف خودم خندم میگیره و هروقت معلمم را می بینم کلی خجالت می کشم.
  • لیلی زارعی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی