انعکاس لحظه ها

یادداشت های من

انعکاس لحظه ها

یادداشت های من

۱۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

تقدیر و تشکرو تبریک به مناسبت هفته معلم...

لیلی زارعی | جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۰۵ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - تقدیر و تشکرو تبریک به مناسبت هفته معلم...انعکاس لحظه ها - تقدیر و تشکرو تبریک به مناسبت هفته معلم...

تقدیر و تشکرو تبریک به مناسبت هفته معلم...

در آستانه هفته معلم،با افتخار سر تعظیم فرو می آورم در مقابل همه معلمان خوبم از دبستان تا دانشگاه و همه اون کسانی که به نوعی ازشون چیزهایی را آموختم .معلمان دوره ابتدایی به ترتیب:آقای اسماعیل زارعی ،خانم اعظم سرخوش،خانم مهین کبابی زاده/آقای ابراهیم زارعی،آقای علی زارعی،آقای سید عبد الرسول حسینی_دوره راهنمایی:خانم زهرا رستمی،خانم ژیلا غلامی،آقایان علی زارعی،اسدالله تاج الدین،اسداله زارعی(پدرم)،غلامعلی شهابی،الله کرم یزدان پناه،جواد مهاجری،عبدالله تاج الدین،احمد عاشوری_دبیرستان:خانم ها چاهشوری ،منصوری،بیژن زاده،زارعی،دهقان ،آقایان میر محمد حسینی ،پرویزی،روانبد،خواجگانی،فقیه احمدانی،عمادی،و......امیدوارم خداوند به همه این عزیزان سلامتی و طول عمر با عزت و شادابی عطا نماید(آمین)وروز معلم را پیشاپیش به همه این عزیزان تبریک عرض می نمایم و از زحمات این عزیزان تشکر میکنم.
  • لیلی زارعی

حدیث

لیلی زارعی | جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۰۷ ق.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - حدیثانعکاس لحظه ها - حدیث

حدیث

سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ ، و قِتالُهُ کُفرٌ ، و أکلُ لَحمِهِ مِن مَعصیَةِ اللّه ِ .( میزان الحکمه، ج5،ص186)
ناسزا گفتن به مؤمن فسق است و جنگیدن با او کفر و خوردن گوشت او (غیبت کردن از وى) معصیت خداست .(رسول الله(ص))

  • لیلی زارعی

قطره و عشق

لیلی زارعی | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۵۳ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - قطره و عشقانعکاس لحظه ها - قطره و عشق

قطره و عشق

قطره دلش دریا میخواست،خیلی وقت بود به خدا گفته بود.

هر بار خدا میگفت: از قطره تا دریا راهیست طولانی..

راهی از رنج و عشق و صبوری،هر قطره را لیاقت دریا نیست!!

قطره عبور کرد و گذشت،قطره پشت سر گذاشت.

قطره روان شد و راه افتاد و هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری اموخت..

تا روزی که خدا گفت:امروز روز توست،روز دریا شدن!

خدا قطره را به دریا رساند..قطره طعم دریا را چشید،،طعم دریا شدن را..

اما روزی قطره به خدا گفت:از دریا بزرگتر، اری از دریا بزرگتر هم هست؟؟

خدا گفت: هست!!

قطره گفت: پس من ان را میخواهم، بزرگترین را، بی نهایت را..

خدا قطره را برداشت و در قلب ادم گذاشت و گفت: اینجا بی نهایت است..

ادم عاشق بود، دنبال کلمه ای میگشت تا عشق را توی ان بریزد اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت.

ادم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت، قطره از قلب عاشق عبور کرد

 و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید؛ خدا گفت: حالا تو بی نهایتی،،،

چون که عکس من در اشک عاشق است...!!!!!!!!


  • لیلی زارعی

پند های لقمان به پسرش

لیلی زارعی | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۱۶ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - پند های لقمان به پسرشانعکاس لحظه ها - پند های لقمان به پسرش

پند های لقمان به پسرش

روزی لقمان به پسرش گفت:

امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی !!

اول این که بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم این که در بهترین بستر و رخت خواب جهان بخوابی!

و سوم این که در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی!

پسر لقمان گفت:(ای پدر،ما خانواده بسیار فقیری هستیم.چطور می توانم این کار ها را انجام دهم ؟)

لقمان جواب داد:

اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری،هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.

اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی،در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.

و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری،آنگاه بهترین خانه های جهان مال توست.


  • لیلی زارعی

یار دبستانی من

لیلی زارعی | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۰۵ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - یار دبستانی منانعکاس لحظه ها - یار دبستانی من

یار دبستانی من

یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی

حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما

دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماش

دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه

یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی

حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما

یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی

حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما

دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماش

دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کن

یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی

حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
  • لیلی زارعی

پدر

لیلی زارعی | دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر
انعکاس لحظه ها - پدرانعکاس لحظه ها - پدر

پدر

روزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت من قویترم یا تو؟ پسر گفت من.

پدر جا خورده و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت من. 

پدر بغض کرد ودوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت من .

پدر ازجابلند شد چند قدم باناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت تو ... 

پدر گفت چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم ؟ 

پسر گفت نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود پشتم به کوهی مثل تو گرم بود اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم . . .


  • لیلی زارعی